یک روح و دو تن حکایت ماست
دو خواندن ما حدیث بی جاست
.
تو روح مرا به جان خریده
من جان تو را به بر کشیده
.
تو در بر من به پا ستاده
من در ره تو به سر فتاده
.
در هر نفسم نوای زاریست
در رگ رگ من غم تو جاریست
.
دارم دلکی به عشق بسته
اما چه دلی ؟ دلی شکسته
.
من درد تو را به جان خریده
جانیست مرا به لب رسیده
عشق اگر عشق تو و عاشق اگر من باشم
آنچه هرگز نرسد ، روز جدائی باشد . . .
چه زیباست نوشتن ، وقتی میدانی او میخواند
چه زیباست سرودن ، وقتی میدانی او میشنود
و چه زیباست دیوانگی به خاطر او ، وقتی میدانی او میبیند . . .
ماهرخ جونم دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس، . چون یه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازی خورشید، چون غروب میکنه . دوستت دارم . به اندازه تمام عاشقهای دنیا که عشقشون پایانه.
اجازه هست که تا ابد سر بذارم رو شونه هات ؟
روزی صد دفعه بگم که میمیرم برات ؟
اجازه هست خیال کنم تا آخرش مال منی ؟
خیال کنم دل منو دیگه بهم پس نمیدی ؟
می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم
پس ماهرخ جونم دوسسسسسسسسسسسسسسسست دارم.
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی